استاد نقاشی شیرازی از سالها تجربه کاریش می گوید
احمد کریمی متولد 1337 از شیراز عضوهیئت مدیره صنف نقاشان استان فارس است. دوران کودکی استعداد و علاقه ی خود را در زمینه ی نقاشی نمایان کرد .
وی دراین باره میگوید: از 6 سالگی به نقاشی کشیدن روی آوردم و در دوران دبیرستان علاقه ام به نقاشی به اوج خودش رسید .در همان زمان تدریس نقاشی را در کلاسهای درس شروع کردم.از مشکلات آن دوره میتوان مخالفت والدینم با هنر و از طرف دیگر به فشارهای اقتصادی برای تامین وسایل نقاشی ذکر کرد .
گقتگوبا هنرمند نقاش شیرازی جذاب خواهد بود شمارا به خواندن این مطلب دعوت میکنیم :
چگونه به دنیای هنر کشیده شدید؟
از 6 سالگی نقاشی را شروع کردم و در دوران دبیرستان این علاقه به اوج خودش رسید و در دوران دبیرستان پس از تدریس در کلاس ها به عضویت باشگاه های هنری در امدم ودر مسابقات استانی نیز شرکت کردم که با کسب مقام دوم برایم همراه بود و اینگونه به مسابقات کشوری پیوستم و خوشبخبختانه این حضور با مقام سوم کشوری همراه شد .
سه ماه پس از حضور در دانشگاه با تغییر حکومت راه انقلابی ما هم شکل گرفت .حدودا 7 سال دانشگاه تعطیل شد و در این بین تقریبا 4 سال در حوزه ی اندیشه های اسلامی و در تحقیقات نظام جمهوری اسلامی شرکت داشتم و سپس به بنیاد شهید شیراز آمدم و آنجا مشغول به طراحی چهره ی شهدا شدم .
در طی دوره انقلا ب هم سهم خوبی از تبلیغات جمهوری اسلامی در استان فارس به عهده داشتم. سپس پس از حضوردر واحد فرهنگی بنیاد شهید توانستم هزاران چهره ی شهدا و آثاری از جنگ و انقلاب را روی دیوار شهر ها به وجود باورم که هنوز برخی از این آثار مانند پادگان شهید دستغیب اهواز و تپه ی الله اکبر سنندج پا برجاست .
در بین سخنان به علاقه تان به تدریس اشاره کردید، در آن دوره به تدریس هم می پرداختید؟
بله در همان زمانی که در بنیاد شهید به فعالیت میپرداختم در دانش سرای خواهران و برادران حدود 8 سال توانستم در دانشگاه مقدماتی درس بدهم و در این بین 400 دانشجو در کلاسهایم حضوری فعال داشتند. تا اینکه در سال 66 آموزشگاه نقاشی را در چهار راه خیرات شیراز افتتاح کردم و توانستم هزاران شاگرد را به هنر دعوت کنم . در این بین 11 سال زیر نظر وزارت ارشاد بودیم و سپس باهماهنگی سازمان فنی حرفه ای 17 سالی هست که نزدیک به دو هزار نفررا به جامعه هنری تحویل داده ام .
سبک کاریتان چیست؟
من سبک های مختفی را کار میکنم و به همه ی سبک ها هم خوش بین هستم ولی رئالیسم را بیشتر دوست دارم. رئالیسم از نظر واقعیت ها و حقیقت هایش برای من و جامعه گویا تر است زیرا با این روش همه میتوانند هنر را به آن معنا که هست درک نمایند و بشخصه هنری که قابل درک و فهم نباشد را قبول ندارم .
برای مطرح شدن در عرصه های جهانی هنر، چه اقداماتی لازم است؟
خلق کردن هنر ، اعتقاد به هنر داشتن ، اعتماد نسبت به خود ، تابلو و مردم جملگی باعث میشود تا هنر گسترش یابد. اعتماد هنرمند برای کار هنری و خالصانه قدم برداشتن در این راه ، عاشقانه به دنبال محور درد ها و پیشامد هایی که در جامعه به وجود ی آید باعث میشود بتواند جایگاه خودش را در دنیا و در میان عامی مردم و حتی بین دوستداران هنر بیابد .
علاوه بر نقاشی کار های هنری دیگری هم انجام می دهید؟
گهگداری پیکر تراشی را در منزل انجام میدهم . زیرا کارگاه مخصوصی باید داشته باشد.مجسمه سازی را نیز بر اساس علاقه ی زیادی که دارم انجاممیدهم اما این روزها بیشتر وقتم را تدریس در زمینههای هنر نقاشی به خود اختصاص داده است.
تجربه شخصیتان در عرصه هنری در طول این مدت چه بوده است؟
به واقع نقاشی را از خدا یاد گرفتم و استادی در این زمینه نداشتم و علمی خدادادی برایم بوده است. همین موضوع باعث شد تا تجربیاتم را افزایش دهم و با مطالعه کتاب ها و سوالات هنری و حضور در حوزه ی اندیشه های تهران و تلمذ کنار بعضی هنرمندان مرکز قسمتی از گمشده های خودم را بیابم .
استاد کریمی در کلاس ها از شما شنیده بودم که خیلی سختی کشیدید تا با موفقیت به این مرحله برسید، در این باره توضیح می دهید؟
به خاطر آن عشق و شوقی که به نقاشی داشتم، تمام پول های عیدانه و روزانه خود را جمع میکردم وبدین ترتیب میتوانستم قلموی نقاشی بخرم . ازلحاظ معیشتی نیز در آن دوره در شرایط خیلی بدی بودم و از سویی از طرف خانواده نیز با هنر مخالفت میکردندو بر کار فیزیکی تاکید داشتند و اینها باعث میشد تا نقاشیهایم را شب تا صبح کنار چراغ نفتی بکشم و طبیعتا بعضا باعث میشد تا دود همه جای آن هارا فرا بگیرد .
گاهی حتی نصفی از صورتم نیز براثر دود سیاه میشد و صبحها نقاشی هایم را زیر فرش قایم میکردم که مبادا پدرم آنهارا ببیند و طبعیتا در صورت مشاهده، شکستن قلم موها و حتی تنبه های فیزکی نیز انتظارم را میکشید اما همچنان نیروی عشقی که به آینده هنری بود من را امیدوار میکرد تا ادامه بدهم .
شما به عنوان یک استاد چگونه میتوانید با هنرجویان جوان خود ارتباط بر قرارکنید، طوری که آن ها احساس نکنند فاصله ای بین شما و آنها وجود دارد؟
کلاس هر معلم باید محفل گرم شاگردانش باشد. من با گرما بخشی که با هنرجویان به وجود آوردم و با روحیه ی شادی ذاتا دارم توانستم هنرجویانم را دلداری دهم و چون هر کدام داستان ها و درد و دل های زیادی دارند از آنها خواستم آنها را به هنر بیاورند تا از این مسیر روحیه بگیرندو مقداری آرامش داشته باشند .
طبیعتا من هم با آنها به آرامش و روحیه میرسم و به آینده امیدوار میشوم و خوشبختانه در شرایط فعلی بسیاری از هنرجویانم در این وادی مشغول تدریس هستند و حتی بعضی از آنها آموزشگاه هنری دارند که خوشبختانه در موارد بسیاری شاهد افتتاح آموزشگاه هایشان از نزدیک بوده ام .
با تشکر برای پایان این گفنگو چه سخنی دارید ؟
سخنی شفاف برای مسئولان دارم و صادقانه این روزها از افرادی که دم از هنر میزنند ولی اصلا به هنر و هنرمند اهمیت نمیدهند دل خوشی ندارم .
باید گفت در این جامعه ما غریب هستیم و کسی به دادمان نمیرسد. به هر اداره که میروی.هرکس با توجه افکار خودش مشتی تبصره راه میاندازد و برخوردهای برخی نیز با هنرمندان سرد گونه است . اصلا درد دل آموزشگاه را دوا نمیکنند. چه زمانی که زیر نظر وزارت ارشاد بودم به اصل اهمیت نمیدادندو چه زمانی که در فنی حرفه ای هستم برخوردشان همانگونه است.
17 سال پیش ما مجوز آموزش به خواهران را گرفتیم و حالا طبق هیچ تبصره و آیین نامه میخواهند مجوز خواهران را باطل کنند بدون اینکه هماهنگی با مرکز و آیین نامه داشته باشند تصمیمات عجیب غریبی میگیرند و همین باعث دلسردی ما میشود .
صادقانه هزینه های نظیر اجاره آموزشگاه ،عوارض و پول آب و برق برایمان فشار ایجاد میکند و گاهی به فکرتغییر شغل میافتم و در پایان بازهم خواهش میکنم که مسئولان مقداری به کار ما اهمیت دهند.
گفتگوتوسط: نادیا خنجری
عکس توسط: نغمه خنجری