●دکتر مصدق:روزنامه نگاران: وزرا و روسای دزد و خائن را به ملت معرفی کنید.
●ناپلئون بناپارت:من از صدای خش خش قلم روزنامه نگاران' بیشتر از مهیب هولناک توپخانه می ترسم.
●در پیشرفت ایران،روزنامه نگاری توسعه را سرلوحه نظام ارتباطی خود قراردهیم.
توسعه در واقع پیشرفت تدریجی؛ دامنه دار و پایدار همه زیربناهای فرهنگی؛ اجتماعی ؛اقتصادی و سیاسی یک کشور طبق برنامه ریزیهای کارشناسی در پروسه های زمانی؛مثلا ۵ ساله یا ۱۰ساله است.الان بیش از ۶۳ سال است که روزنامه نگاری توسعه وارد ادبیات سیاسی و روزنامه نگاری ملل شده و در واقع روزنامه نگاری توسعه ترکیبی از روزنامه نگاری عینی؛تحقیقی،انتقادی و تشریحی است.کشور فیلیپین در سال ۱۹۶۰م برنامه توسعه ای را با مدد و مشارکت رسانه های ارتباطی به اجرا گذاشت و توفیقاتی را هم بدست آورد.در آن زمان اعلام شد که به زبان ساده روزنامه نگاری توسعه دنبال توجه به تحولات مثبت و تأثیر گذار برای مردم یک کشور هم هست.
نویسنده این سطور در کلاسهای روزنامه نگاری برای دانشجویان یک مثال ساده برای تفهیم این مطلب میزنم.که در دوره دکتری علوم ارتباطات از دکتر مهدی فرقانی استاد ممتاز دانشگاه علامه طباطبایی یاد گرفته ام. می گویم جمع آوری زباله از سوی شهرداری جزو وظایف روزه مره و ذاتی آنهاست و اعلام خبر جمع آوری میزان زباله در شهری بزرگ چندان خبر جالب محسوب نمیشود بلکه زمانی خبرتوسعه و شنیدنی بحساب می آید که شهرداری زباله های جمع آوری شده را با مکانیزمهای خاصی در محوطه ای حفاظت شده با اعمال الزامات محیط زیستی بسوزاند و مثل شهرداری استکهلم سوئدآب گرم مورد نیاز مردم پایتخت اش را تامین نماید.
این خبر ارزش پرداختن در همه رسانه های نوشتاری،شنیداری و دیداری را دارد.عقلایی کردن مطالبات عمومی،تشویق مردم به کار و کوشش ،جلوگیری از طرح مباحث اختلاف برانگیز ،طرح مسائل از دیدگاه کارشناسان،احترام به منافع ملی،توجه به توسعه انسانی و فعالیتهای آکادمیک 'ارتباط از پایین به بالا'حمایت از تلاشهای اصلاحی جامعه ،بیان ارتباط اشکال اعتراضات نوظهور،انتقاد از ساختارهای سنتی و سنگین جامعه،همه و همه مورد توجه روزنامه نگاری توسعه قرار گرفته که به مسئولیت پذیری اجتماعی،دموکراسی مشارکتی و روزنامه نگاری اجتماعی گرا تاکید دارد.
روزنامه نگاری در واقع مسئولیت بزرگ اجتماعی و پیش نویس تاریخ ملتهااست.
روزنامه نگاری و خبرنگاری در یک جامعه اطلاع یابی و اطلاع رسانی خوبیها،راستی ها،صداقت ها،کارهای ماندگار،روشنگری افکار عمومی و حمله به کژیها،ناراستی ها،حق کشی ها،جهالت ،ناکار بلدیها و در یک کلام بیداری،هوشیار سازی واگاهسازی مردم است.در واقع روز نامه نگاری یک مسئولیت بزرگ اجتماعی است.شما به نظام ارتباطی ملل پیشرفته نگاه کنید.چقدر آزاد و پویا و به روز و انعکاس دهنده واقعیتهای یک جامعه است.همه به روزنامه نگاران احترام می گذارند چون روزنامه نگاران را نمایندگان افکار عمومی می دانند.بقول زنده یاد گریگوریان رییس تبریزی اسبق کتابخانه نیوریوک و انسان شناس نامی'جوامع زنده و مترقی به 《معلمان 'نویسندگان' وروزنامه نگاران احترام خاصی قائل اند.چرا که بذرآگاهی را می افشانند .
هدف اصلی شکل گیری روزنامه نگاری هم همین پاشیدن بذر آگاهی و بالا بردن آگاهیهاهی عمومی و انعکاس رخداد ها و تجزیه و تحلیل و تفسیر و تشریح آنها برای تنویر افکار مردم و حرکت بسوی یک جامعه ایده آل و آرمانی است.با این حال اگر به تاریخ مطبوعات جهان نگاه کنیم.
اولین بولتن های خبری در امپراطوری هان، یونان باستان و ایران باستان منتشر شدهاند و در اولین قانون حقوق بشر جهان که کوروش کبیر آن را نوشت: جملهی 《خداوندا کشور مرا از خشکسالی و دروغ محفوظ دار》 یک جملهی خبری بوده است.
با این حال روزنامهنگاری در جهان در سالهای اول قرن شانزده میلادی در فرانسه و آلمان آغاز شد و در ایران نیز پس از ۱۵۰ سال بعد از شکل گیری مطبوعات ' دوره روزنامهنگاری از مکتب سیاسی تبریز آغاز گشت. آنجا که عباس میرزای لایق، اولین گروه دانشجویان را از تبریز به فرنگ و روسیه فرستاد. میرزا زینالعابدین تبریزی، چاپخانه را وارد تبریز کرد و میرزا صالح شیرازی که در دارالسلطنه تبریز منشی بود، اولین روزنامهی ایران به نام کاغذ اخبار را منتشر ساخت.
با این حال روزنامهنگاری علاوه بر این که با ذوق و هنر عجین است متد علمی هم دارد و با تکنیک توام شده است. کسی که می خواهد روزنامهنگار بشود باید از متن مردم برخیزد، دوستدار مماشات باشد، افکار عمومی را بشناسد، دردها و آلام مردم را در وجود خود حس کند، شمّ و ذوق و احساس مردمی داشته باشد، دارای معلومات عمومی، اهل مطالعه، پا دررکاب و تشنهی شنیدن و خواندن، نوشتن، اندیشه و معتقد به تضارب آرا و اندیشه ها و حقبین و حقجو وبیطرف و ناظر و قدرت تجزیه' تحلیل و تفسیر داشته باشد.
لزوم جدایی بین ذهنیت فردی و عینیت واقعی با مسئلهی مورد گزارش، خبر، مصاحبه و… و رعایت کامل در کسب و انتشار آنها از اصول اساسی روزنامهنگاری است و علاوه بر آن احترام به حیثیت فردی و احساس مسئولیت در برابر مصالح عمومی از مهم ترین مبانی حرفهای روزنامهنگاری است. با این وصف در روزنامهنگاری نوین بر خلاف روزنامهنگاری سنتی موشکافی و اکتشاف زوایای پنهان رخدادها نیز، از سال ۱۹۸۰ م تاکید شده است و در واقع روزنامهنگاری رشتهی گردآوری، تجزیه و تحلیل و ارائهی اخبار و رخدادهای روزمره، روندها، مسائل و مردم است و در یک کلام روزنامهنگاری به قول(فیل گراهام) یعنی نوشتن پیشنویس تاریخ هرملت محسوب می شود و روزنامهنگاری روشی است که باید بلافاصله درک شود و وقتی(جان توسا) مدیر اسبق سرویس جهانی بیبیسی گفت:《اگر روزنامهنگاران نپرسند و ننویسند، هیچ کس دیگری اینکار را از دولت مردان و حاکمان متکبر نخواهند پرسید》و حقایق برای مردم روشن نخواهد شد و این مطلب در نوشته های(والتر لیپمن) فیلسوف آمریکایی چنین به رخ جامعهی جهانی کشیده شد که اهمیت روزنامهنگاری به این لحاظ است که عموم مردم هوشیاری کافی را برای درک مسائل پیچیده روز ندارند و عموم آن قدر در زندگی فردی غرق هستند که توجه چندانی به اتفافات روزمره جهان پیرامون خود را ندارند و انتظار افکار عمومی از قلم بهدستان خبرنگار و روزنامهنگار، این است که با علم و معلومات و کنجکاوی خود، این مسائل پیچیده جهان پیرامون را به زبان ساده و کوچه بازاری بنویسند.
نظارت بر عملکرد حاکمان، استفاده از منابع اصلی اطلاعات، بررسی موشکافانهی رخداد ها، جستجو و نقل تمامی تعبیرات، انجام تحقیق و ارائه ی گزارش، کنار گذاشتن تعصبات و دقت در انتشار مطالب و رد هرگونه هدایا از استاندارد های روزنامهنگاری جهانی است و خلاصهی کلام اینکه هرجا روزنامهنگاران هوشمند و صاحب فکر و قلم و اندیشه ظهور یافتهاند، حاکمیت، نظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در قبال مردم زانو زدهاند، تسلیم شدهاند و مجبور به پاسخگویی گشتهاند.
این واقعیت ها را می توان در کلام مردان سیاسی جهان کاملا مشاهده کرد. آنجا که زنده یاد شادروان دکتر محمد مصدق در زمان صدارت سکان داری آذربایجان در سال ۱۳۰۰ شمسی در تبریز به خبرنگاران گفت: درد مردم را بنویسید و حاکمیت را به چالش بکشانید. یا آنجا که درسال ۱۳۳۰ شمسی در زمان نخست وزیری به شهربانی دستور داد روزنامهنگاران آزادند همه چیز را بنویسند و نباید مورد اعتراض و تعرض قرارگیرند و یا آنجا که آن مرد نیکونام در مجلس وقت گفت:《جراید باید بتوانند وزرای خائن و دزدان را به جامعه معرفی و رسوا کنند》و یا آنجا که در دیوان عالی لاهه در جریان ملی شدن نفت ایران به زبان انگلیسی و فرانسوی به خبرنگاران بینالمللی فریاد کشید:《حقایق را بنویسید و در بهرهمندی ملت ایران از تمام مزایای نفت خود، حق بدهید و طرفدار استعمار انگلیس نباشید》و در اهمیت روزنامهنگاری همین بس که (ناپلوئن بناپارت) دویست سال پیش در پاریس به حاکمان اروپا گفت:《من از صدای خشخش قلم روزنامهنگاران خیلی بیشتر از مهیب هولناک توپخانه میترسم》با این وصف روزنامهنگاری که در کشور ما با چالش های بیشماری مواجه بوده و در استبداد قاجاریه متولد شده به دلایل مختلف از جمله نبود آموزش های حرفهای و اکادمیک و دولتی بودن رسانهها و مطبوعات در گذشته و جو خفگان دورههای استبداد شاهی و ناآشنا بودن اکثر بدنهی حاکمیت با اهداف و آرمانهای روزنامهنگاری در ایران عزیز ما جایگاه خود را نیافته است.
با اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آزادی های مطبوعات از رشد فزایندهای برخوردار شد و سه روزنامهی کیهان، اطلاعات و آیندگان به هزاران روزنامه و خبرگزاری و پایگاه خبری تبدیل شدند ولی با این حال روزنامهنگاری در ایران نتوانست همپای روزنامهنگاری بینالمللی حرکت کند و اگر خود را با روزنامهنگاری بین المللی حرکت می داد، شاهد این همه نابسامانی ها، اختلاس ها،منیت ها'چاپلوسی ها'ندانم کاریها' بیمسئولیت ها و توسعهی نامتوازن در کشورمان نبودیم.
نوشته شده توسط:دکتر محمدفرج پور باسمنجی-معلم روزنامه نگاری