پژوهش، سرمایهگذاری برای آینده
میل به کشف رازها، در فطرت انسان ریشه دارد و از کودکی در وجود او نمایان میشود و به مرور، امری اکتسابی میشود. به پندار من، پژوهیدن، تلاش برای ایجاد تَرکی در دیوار تاریک ندانستههاست که ولو مختصر پرتوهای روشنایی از آن عبور خواهند کرد.
پژوهش، کندوکاو در گستره ناشناختهها برای یافتن زوایای نویی از واقعیات و حقایق است که حال خوشی در پی دارد. هر انسانی میتواند در پندارینهاش، آرمانی برای خویش داشته باشد که در مسیر حرکت، چونان قطبنما برای او عمل کند و از مه غلیظ عدم قطعیت به روشنای شورانگیز آگاهی، همان جهان سخاوتمندی که نباید در آن خِست به خرج داد رهنمون شود.
بدون دانایی، همه چیز فرو خواهد ریخت پس بر اساس حکم خِرد و بی آن که آژنگ به پیشانی آورد باید پژوهید زیرا پژوهیدنهای ما چهبسا گلبرگهایی از گلبُن دانش را شکوفا سازند، مبنایی برای آیندگان در دستیابی به سهمی بیشین از حقایق باشند و ما را نیز مشمول پاسخ این پرسش سوره مبارک الزمر«... قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ...» کنند. هر چند این امکان هم وجود دارد نتایج آن چون نوشتههای روی برف یا رد نقش بسته بر شنهای نرم با وزیدن نسیمی گذرا بمیرند.
در دنیای کنونی، پرداختن به پژوهش، بسترسازی برای توسعه و غفلت از آن آسیبپذیر ساختن جامعه خواهد بود بنابراین هزینهکردها در حوزه پژوهش را میتوان سرمایهگذاری برای ساختن آینده دانست. ارزشی که علاوه بر آموزههای دینی، از موضوعات پربسامد در ادبیات کلاسیک ما نیز به شمار میرود تا جایی که شاعر نامآشنای ادب حماسی چون فردوسی بارها از جمله در بیت معروفش «توانا بوَد هرکه دانا بود / زدانش دل پیر برنا بوَد» دانایی را معادل توانایی معرفی کرده است.
یکی از روشهای ترویج پژوهش در جامعه، انس گرفتن مردم با کتاب، آن یار دیرپا و بهراستی مهربان است زیرا کتاب که با شکوه سپهرسا و فلکفرسای خود، جهان را در درازنای تاریخ فروزان ساخته است برای ما درک بیشتر ارزش پژوهشگری و امکان استفاده از نتیجه پژوهشهای دیگران را فراهم میکند. با او میتوان سوار بر اسب تیزپای اندیشه و دانایی، مرزهای زمان و مکان را درنوردید و با برخورداری از تابش پرتوی از فرّ فرهنگ اندوهها و رنجها را چه در جهان درون خویشتن و چه در دنیای خاکی کاست. پس باید با خود، پیمانی برای پیوند با کتاب بست و او را نه برای خفه کردن بلکه برای غرق شدن در ژرفنایش در بر گرفت.
با این حال، ضرورت حمایتهای دولتی را نیز نباید به فراموشی سپرد زیرا تا زمانی که پژوهشگر، پس از زحمات طاقتفرسا قبل از دریافت دستمزدش معادل عددی دورقمی از آن را به عنوان مالیات بپردازد اما مرفهین بیدرد با ثروتهای کهکشانی و بعضاً بادآورده، از پرداخت مالیات طفره روند چندان نمیتوان به رونق پژوهشگری حقیقی، دل بست.
نوشته شده توسط: محمدرضا نوذریان-عضو سرای اهل قلم