■دانشگاه تبریز قطب اول علمی ،آموزشی آذربایجان و انتظار افکار عمومی در شتاب دهی به توسعه و عمران و آبادانی شمال غرب
اظهارات اخیر رئیس دانشگاه تبریز در دیدار با تشکل های دانشجویی از چند منظر قابل نقد و بررسی و جواب خواهی برای تنویر افکار عمومی است.از طرفی وظایف دانشگاه علاوه بر تولید علم و دانش و گشودن راههای تحقیق و پژوهش،
تربیت نیروی انسانی متخصص،طرح بررسی معضلات اجتماعی و ارائه راهکارهای علمی،آینده شناسی و آینده پژوهی،تسهیل و آموزش کار آفرینی و نو آوری، راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی و تریبون های آزاد برای طرح سئوالات و پرسش های دانشجویی و پاسخ به دغدغه ها در بیرون و درون دانشگاه هست و از طرفی دانشجو ذهنی کنجکاو و مطالبه گر دارد و باید در دانشگاه مجالی یابد و فرصتی باشد تا پاسخ سئوالات و دغدغه های خود را بگیرد و اگر اشکالاتی دارد منطقی و علمی از اهل اندیشه و نظر که همان اساتید و دانشمندان هستند پاسخ دریافت کند.
در دانشگاههای مادر که در مناطق دو زبانه کشورمان هستند همواره دانشجویان بومی سئوالاتی درباره زبان و ادبیات بومی و زادگاهی و مطالبات قومی خوددارند که برخی از این ادبیات و زبانها در قواره زبان رسمی و یا بزرگتر از آن است مثلا دانشجوی اهوازی میداند که زبان عربی کاملترین زبان عالم و زبان قرآن و ۲۰ کشور اسلامی است و از زبان فارسی که بخش بزرگ دامنه لغات آن از عربی گرفته شده بزرگ است که پس از انقلاب ،آموزش زبان عربی بعنوان زبان قرآن و اول جهان اسلام طبق قانون اساسی در تمامی مقاطع تحصیلی گنجانده شد و در کنار آن برای اهمیت و ارج و قرب به زبانها و ادبیات اقوام نیز در کنار حفظ جایگاه زبان فارسی که برای همه قومیتها قابل احترام است اصل ۱۵ با نگاه مترقی و مطلوب تصویب شد و اگر این اصول قانون اساسی اجرا شود بخش مهمی از مطالبات دانشجویان دو زبانه جامعه عمل پوشانده میشود.دانشگاه تبریز که بعنوان اولین دانشگاه رسمی به سبک امروزی پس از دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۵ ه.ش راه اندازی شد در ابتدا با سه رشته فلاحت ، طب و ادبیات ترکی آغاز بکار کرد و خوشبختانه در سال های اخیر نیز رشته زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی نیز پس از دهه ها تعطیلی در آن دایر شده است.
با این حال تب و تاب فعالیتهای قومیتی در دانشگاههای مادر و دولتی شهرهایی همچون تبریز ، ارومیه،اردبیل،زنجان،قزوین،همدان،بجنورد، اهواز ، زاهدان و سنندج امری طبیعی است و نباید بیشتر نگران بود و حساسیت نشان داد.درباره دانشگاه تبریز هم باید گفت؛تشکل های دانشجویی و صنفی و کانون های علمی و ناشران نشریات دانشجویی خواسته ها و مطالبات علمی و فرهنگی خود را دنبال کنند و نباید نگران فعالیت آنها شد.مختلف لهجه و زبان و مختلف شکل بودن در کتاب بزرگ الهی جزو نشانه های حق بیان شده است.دانشجویان فرزندان ملت ما هستند آنها باید بخوانند و بگویند و بنویسند.مجموعه مدیریتی دانشگاه تبریز بهتر است طرح های بزرگ تحقیقاتی سازمانها و وزارتخانه ها را بیشتر از گذشته برای ره یافت های علمی و کسب در آمدهای مالی و رونق کار و زندگی اساتید فرهیخته و دفاع از برند بزرگ علمی این دانشگاه را سرلوحه برنامه های کاری خود قرار دهند و پیوندهای خود را با شرکت های دانش بنیان که نیاز امروز کشورند توسعه دهند و دانش بنیانان ، نوآوران ، کارآفرینان و نواندیشان را زیر چتر حمایتی خود بگیرند و علاوه بر گسترش رشته ها مختلف و جدید در مقاطع تحصیلات تکمیلی و فعال کردن مراکز علم و فناوری و رشد و شرکت های دانش بنیان و موسسه های تحقیقاتی و کاربردی و پژوهشکده های علمی ،ارتباط اثر بخش با صنعت ، وزارتخانه ها ، سازمان ها و کشاندن داشته های خود برای اخذ پروژههای کلان پژوهشی، جایگاه علمی و تحقیقاتی خود را در بین دانشگاههای معتبر منطقه ای و ملی نیزارتقا بخشند.در رتبه بندی دانشگاه های جهان و رتبه بندی آکادمیک و دانشگاههای برتر برای ارتقا جایگاه دانشگاه چه تلاشهایی می کنید.در گروه پژوهی جغرافیا که مستقل فعالیت می کند و یا در موسسه پژوهشی مهندسی و علوم آب و یا پژوهشکده محیط زیست دانشگاه تبریز برای نجات دریاچه مرده 《چی چست》 چه طرح های کاربردی ارائه کرده اید؟در موسسه تاریخ و فرهنگ ایران کدام بخش از زوایای پنهان تاریخ آذربایجان را گشوده اید ؟آیا کتاب جامع و مستند وقایع آذربایجان در ادوار مختلف را تدوین کرده اید؟ چرا دانشکده علوم ارتباطات ندارید و در این عصر جهانی شدن و سپهر رسانه ها و جولان ماهواره ها به تربیت کارگردان و فیلمساز و تهیه کننده و مستند ساز و روزنامه نگار بپردازید؟
مطمئن باشید اگر به علم و تربیت و اشتغال آینده دانشجویان اندیشیده شود دانشجویان با فراغ بال و آرامش خاطر دنبال علم آموزی و فن آموزی و رشد آگاهی ها و شکوفایی استعداد ها و توانمند سازی خود مبادرت خواهند کرد.طرح مسائل پیش پا افتاده قومی و حساسیت بیش از حد در این مقولات ره به جایی نخواهد برد و بزرگ نمایی ادعای یک دانشجو یا یک تشکل دانشجویی در مورد آموزش زبان و ادبیات و مطالبات منطقه ای هم طبیعی است. اینکه رییس دانشگاه تبریزدر نشست تشکل های دانشجویی بگوید《ما با وجود تمام صحبت هایی که برخی افراد تشکل ها در تریبون های آزاد کردند که این،صحبت ها جزو مصادیق مجرمانه محسوب میشود و یک تشکل و یا کانون دانشجویی علم تجزیه طلبی را در دانشگاه بلند کند ...》دادن پالس های منفی و ترسناک به مقامات امنیتی و تصمیم سازآنهم از طریق تریبون رسمی دانشگاه و بازتاب آن در رسانه های ملی به هیچ وجه منطقی و عقلایی نیست و این تیز کردن شاخک های امنیتی به آذربایجان و بعضا همانطوریکه در گذشته شاهد بودیم و در پی آن سو استفاده افراد علمی و ادبی و سیاسی جناح راست ازجمله علی اکبر ولایتی و غلامعلی حداد عادل را می تواند دنبال داشته باشد که فرصتی یابند و مثل گذشته از حاکمیت و دولت بخواهند که در آذربایجان مثلا سرمایه گذاری نکنند که خود حدیث مفصلی دارد و....
ولی ذکر این نکته ضروری است که هیچ عاقل قومی در آذربایجان بدنبال تجزیه نیست و ایرانی تر از ایرانی آذربایجانی است و هویت آذربابجان در داخل کشورش ایران بزرگ قابل دادخواهی و مطالبه گری است و اگر تاریخ بخوانیم کاملا هویدا خواهد بود که بعد از اسلام تبریز این شهر کهن و در دانه ملت ایران ۹ بار پایتخت ملی و محلی شده و ۹۵۰ سال ترکان بر سرزمین آبا و اجدادی خود حکومت کرده اند و هنوز که هنوز است نفر اول نظام ما، ریشه در خاک پاک آذربایجان دارد و آذربایجان را سر ایران خطاب می کند و حتی در برخی دیدارهای رسمی با مردم ، شاعران ، ادیبان ، روحانیون و سیاستمداران به زبان شیرین ترکی سخن می گوید.و به تمجید از مردم فهیم آذربایجان و نقش ممتاز آنان در طول تاریخ می پردازد و به عظمت و شکوه تبریز کهن می بالد.و شما بهتر می دانید صفویان را در تشکیل ایران بزرگ و انتخاب تبریز بعنوان اولین پایتخت تشیع می ستاید... صفویان ترک تبار که با پایتختی تبریز بیش از ۵۰۰ سال پیش جغرافیای سرزمینی ایران بزرگ را تشکیل دادند و رسمیت دادند و یاغیان و متجاوزان را سرجای خود نشاندند و مانع و سد راه تجزیه ایران شدند و ترکان با بردن پایتختی به اصفهان و تهران در دوره های صفویه و قاجار این دو شهر را آباد کردند.با این حال نباید حساسیت های جزیی قومی که آنهم طبیعی است و با درایت و دور اندیشی و موعظه های پدرانه برای جوانان و از همه مهمتر تلاش علمی و عملی برای جبران بخشی از عقب ماندگیهای گذشته آذربایجان که روزگاری دو سوم صنعت و تجارت و بازرگانی دست آبا و اجداد اینها بود و الان به یک دهم تنزل یافته و تبریز شهر اول ایران در سدهای گذشته و شهر دوم ایران در پیروزی انقلاب الان با شهر کرجی برای کسب جایگاه پنجمین کلانشهر ایران رقابت می کند .کرجی که تأسیس شهرداری در ایران برخلاف تبریز که اولین بلدیه ایران را زنده یاد ابوالقاسم والی دانش آموخته دانشگاه سن سیر فرانسه نزدیک به ۱۲۰ سال راه انداخت که اگر به تاسیس شهرداری در کرج نگاه کنیم ۱۳۳۳ ه.ش است در حالیکه شهرداری شهر کوچک اقماری تبریز یعنی باسمنج ۸ سال قبل از کرج در سال ۱۳۲۵ تاسیس شده است.با این وصف انتظار این است رئیس محترم دانشگاه تبریز و هییت رییسه آن زمینه های رشد و شکوفایی بزرگترین مجموعه علمی و دانشگاهی شمال غرب کشور را که بر مسند آن نه بر اساس رای قاطبه صدهها تن اساتید ممتاز و برجسته ، بلکه بدلایل وابستگی جناحی
تکیه زده است هم مسلک های سیاسی خود در سطوح ملی و محلی را برای رونق و توسعه این دانشگاه بزرگ مادر کشور
ترغیب و تشویق کنند و از کمیسیون آموزش عالی مجلس که جولان نمایندگان تبریز است مددجویندو به بالندگی و سازندگی دانشگاه بپردازند و بجای این مباحث پیش پا افتاده یاد دانشمندان و بزرگان و پیشکسوتان علمی دانشگاه تبریز را که گزند روزگار از ما می گیرد باشند که اخیر تعدادی از دانشمندان آن مثل زنده یادان دکتر راشد محصل و دکتر متین به دیار باقی شتافتند و حتی خبر درگذشت آن ستارگان در سایت داخلی دانشگاه هم منتشر نشد. و بجای بزرگ کردن نظر یک دانشجو در باره مسائل قومی به سد راه کردن تجزیه میلیونها متر زمین مر غوب دانشگاه به طول ۸ کیلومتر بین دو جاده جدید و قدیم تهران- تبریز در جوار شهرک خاوران باشند که خار و خاشاک در بخشهای وسیع آن ریشه دوانده و طرحی و همتی برای احیا آن در هیئت رئیسه دانشگاه تبریز دیده نمی شود و ناجوانمردانه و بابی تدبیری،میلیونها متر آن را تازه گی ها برای ساخت مسکن ملی و اساتید دارند تجزیه می کنند...و یا صدها هزار متر املاک دانشگاه در نقاط مختلف از شمال تا آذربایجان بلا استفاده مانده که نیاز به طرح های سازندگی و آبادانی است .
دانشگاه تبریز به عنوان چهارمین دانشگاه جامع کشور ،دومین دانشگاه قدیمی ایران پس از دانشگاه تهران، در حال حاضر با ۲۴ هزار دانشجو و ۱۶۰۰ نفر استاد و کارمند و کارشناس با ۲۰۰ آزمایشگاه تخصصی و عمومی با ۲۰ دانشکده ، ۲۹ قطب علمی و ۲ پردیس دانشگاهی جایگاه مهمی در آموزش عالی کشور دارد .
درد مردم بلا دیده آذربایجان درد توسعه و آبادانی و سازندگی و از قافله پیشرفت و ترقی عقب ماندن است و انتظار از قطب اول علمی منطقه یعنی دانشگاه تبریز شتاب توسعه آذربایجان با تربیت نیروی انسانی آگاه و متخصص و ره آوردهای علمی و پژوهشهای بنیادی و کاربردی با نگاه جهانی اندیشیدن و محلی عمل کردن است. دانشگاه تبریز باید در توسعه این
کانون فرهنگ و تمدن و جمعیت و جغرافیا بیش از گذشته سهامدار باشد و نبض توسعه و عمران و سازندگی را بدست گیردوبا تزریق نیروهای تربیت یافته عاشق پیشه فکور و علمی لازم دربدنه مدیریت های اجرایی دستگاهها و سازمانهای دولتی و خصوصی آذربایجان، شتاب دهنده و میدان دار اصلی همه جریانات باشد.
نوشته شده توسط:دکترمحمد فرج پور باسمنجی